طراحی خانه سالمندان با رویکرد معماری اکلکتیک
هدف این پژوهش طراحی خانه سالمندان در منطقه ۲۲ تهران با رویکرد معماری اکلکتیک بهمنظور پاسخگویی به نیازهای روانی، اجتماعی و فیزیکی سالمندان است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی-تحلیلی است که از روشهای کتابخانهای، اسنادی و میدانی بهره گرفته است. ابتدا مبانی نظری و روانشناختی مرتبط با سالمندی و طراحی محیطهای مراقبتی از منابع علمی گردآوری شد. سپس با تحلیل نمونههای موردی داخلی و خارجی و بررسی اقلیم منطقه ۲۲ تهران، طراحی سایت انجام شد. همچنین برنامه فیزیکی با توجه به استانداردهای طراحی فضاهای اقامتی، درمانی، توانبخشی، اداری، خدماتی و فرهنگی برای ۲۵۰ نفر تدوین گردید. تحلیلهای میدانی و تدوین برنامه فیزیکی نشان دادند که سبک معماری اکلکتیک به دلیل انعطافپذیری در فرم، رنگ و ترکیب سبکها، توان پاسخگویی به نیازهای چندبعدی سالمندان را داراست. تحلیل SWOT نشان داد که منطقه ۲۲ از نظر اقلیمی و محیطی مناسبترین مکان برای اجرای چنین طرحی است. طراحی فضاهای تعاملی، فضاهای سبز، ترکیب فرمهای نوستالژیک با عناصر مدرن، و تنوع فضایی در افزایش احساس امنیت، استقلال، تعامل اجتماعی و کیفیت زندگی سالمندان نقش کلیدی دارد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بهرهگیری از معماری اکلکتیک در طراحی خانه سالمندان میتواند زمینهساز ارتقای سلامت روان، افزایش امید به زندگی و کاهش احساس انزوا در سالمندان باشد. همچنین این سبک به معماران این امکان را میدهد تا با تلفیق اصول اقلیمی، روانشناختی و فرهنگی، محیطی انسانیتر و منعطفتر طراحی کنند.
تبیین شاخصهای مؤثر بر جهانیسازی هنر و هنرمندان نقاش با بهرهگیری از مدل دلفی
تجلی اندیشههای هنرمندان نقاش در قالب یک یا مجموعهای از آثار نقاشی در اشل جهانی و جهانشمول شدن و حتی دستیابی به هنر بینالمللی نهتنها جز دغدغههای اصلی هنرمند بومی و نوظهور میباشد. بلکه خاستگاه بسیاری از منتقدین و نظریهپردازان امر هنر میباشد. تا چرایی و چگونگی یا به عبارتی علل پیدایش هنر و هنرمندان جهانشمول را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهد لذا رسیدن به این خاستگاه ارزشمند و ماندگار شدن در تاریخ هنر جهان مستلزم آگاهی و شناخت کافی از هنر جهانی بهعنوان هنر «جهانشمول» و «هنر بینالمللی» را دارد. در مقاله حاضر به این پرسش پرداخته شده؛ که چه شاخصهایی در پیدایش و افول جهانیسازی هنر و هنرمندان نقاش مؤثر بوده است؟ به این منظور و تبیین شاخصهای متعددی بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در حوزه هنر جهانی پرداخته شد و با توجه به اهمیت شاخصهای استخراج شده که بیش از هفتاد شاخص میباشد. شاخصهای مؤثر برجهانیشدن هنر و هنرمندان نقاش مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعه روند شناسانه شاخصهای به دست آمده مؤثر بر هنر جهانی نشان داد؛ که این شاخصها متأثر از چه زمینههای فکری به وجود آمدهاند و چه پیامدهایی برای هنر داشتهاند. با تمایز میان شاخصهای اصلی نظیر؛ «هویت فرهنگی، توجه به محتوای اثر، زیباییشناسی اثر، استراتژیهای ارتباطی، جهانبینی و ایدئولوژی هنرمند، نقشه نمایشگاه داران در جایگاه واقعی اثر نقاشی، نقش منتقدان در برگزاری نمایشگاههای بینالمللی» میتوان ابعاد این پدیدهها در عصر حاضر مورد ارزیابی قرار داد امکانات و شرایط آنها را در گستره جهانیشدن شناخت. یافتههای مقاله حاضر بر این امر تأکید دارد که جهانیشدن هنرمندان نقاش ایرانی در گرو دوری جستن از هویت فرهنگی و پیوستن به قواعد بینالملل هنری نظیر خلق آثار فرمالیستی صرف نمیباشد بلکه میتوان از طریق شاخصهای به دست آمده به خلق آثاری بر اساس هویت فرهنگی، توجه به محتوای اثر، استراتژیهای ارتباطی و غیره… به خلق آثار نقاشی با رویکرد جهانیشدن پرداخت.
اهمیت بازآفرینی نشانههای معماری سنتی در فضاهای محله نیاکی آمل
بازآفرینی نشانههای معماری سنتی در فضاهای محله نیاکی آمل به عنوان یک فرآیند ضروری برای حفظ هویت فرهنگی و تاریخی این منطقه شناخته میشود. این تحقیق بر آن است تا اهمیت و چالشهای بازآفرینی نشانههای معماری سنتی را بررسی کند و به تحلیل عوامل مؤثر بر این فرآیند بپردازد. با توجه به تغییرات سریع شهری و تهدیدات ناشی از مدرنیزاسیون، نیاز به رویکردی جامع و پایدار برای حفظ و بازآفرینی این نشانهها بیش از پیش احساس میشود. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی و تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدهای مرتبط با بازآفرینی نشانههای معماری سنتی در محله نیاکی آمل است. با در نظر گرفتن اهمیت حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی، این مطالعه به دنبال ارائه راهکارهایی برای تقویت و تسهیل فرآیند بازآفرینی است. همچنین، این تحقیق به بررسی تأثیرات اجتماعی و اقتصادی این فرآیند بر ساکنان محله میپردازد. برای تحقیق حاضر، از روش تحقیق کیفی و ترکیبی استفاده میشود. جمعآوری اطلاعات از طریق روشهای میدانی شامل مشاهده مستقیم، مصاحبههای نیمهساختاریافته با ساکنان محله و کارشناسان معماری، و همچنین تحلیل مستندات تاریخی و فرهنگی صورت میگیرد. جامعه آماری شامل 45 نفر از ساکنان، معماران و کارشناسان فرهنگی محلی است که به صورت هدفمند انتخاب شدهاند. تحلیل یافتهها با استفاده از تکنیک SWOT انجام شده است که به شناسایی عوامل مؤثر در بازآفرینی نشانههای معماری سنتی کمک میکند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که نقاط قوت قابل توجهی نظیر حفظ هویت فرهنگی و جذب گردشگران وجود دارد، در حالی که چالشهای جدی مانند نبود آگاهی و مشکلات اقتصادی نیز مطرح است. این مطالعه به شناسایی فرصتهایی برای حمایت از پروژههای بازآفرینی و توسعه گردشگری پایدار میپردازد که میتواند به حفظ و ارتقاء نشانههای معماری سنتی کمک کند. نتیجهگیری این تحقیق بر اهمیت بازآفرینی نشانههای معماری سنتی به عنوان ابزاری برای تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی محله نیاکی آمل تأکید دارد. با توجه به پتانسیلهای موجود و نیاز به حمایتهای مالی و آموزشی، این مطالعه پیشنهاداتی برای تسهیل فرآیند بازآفرینی ارائه میدهد. به این ترتیب، میتوان به حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان و تقویت حس تعلق به مکان در این محله کمک کرد.
تحلیل نقش مهندسی ارزش در ارتقاء موفقیت پروژههای راهسازی: مطالعه موردی استان قزوین
با توجه به پیچیدگی روزافزون پروژههای عمرانی و لزوم کنترل مؤثر هزینهها و زمان، مهندسی ارزش به عنوان رویکردی سیستماتیک و کارآمد، در سالهای اخیر مورد توجه گسترده مدیران پروژه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر کاربرد مهندسی ارزش بر موفقیت پروژههای راهسازی استان قزوین انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ۲۱۰ نفر از نیروهای فنی و اجرایی شرکتهای راهسازی استان قزوین بوده که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، ۱۳۶ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسشنامه استاندارد شامل مدل مهندسی ارزش ماوور و پوکتاس و مدل موفقیت پروژههای عمرانی ترنر و مولر (۲۰۰۴) بوده است. روایی پرسشنامهها از طریق نظرات خبرگان و پایایی آنها با ضریب آلفای کرونباخ (۰.۹۳۷۴ برای مهندسی ارزش و ۰.۹۴۳۹ برای موفقیت پروژهها) تأیید شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مهندسی ارزش تأثیر مثبت و معناداری بر موفقیت پروژههای راهسازی دارد، هرچند این تأثیر عمدتاً در فاز مطالعات اولیه پروژهها مشهود است. این یافتهها اهمیت بهکارگیری اصول مهندسی ارزش را در مرحله تصمیمسازی و طراحی پروژهها مورد تأکید قرار میدهد.
تحلیل بهینه فرم ساختمانهای بلند در راستای ارتقاء زیستپذیری و بهرهوری انرژی شهری با استفاده از پلاگین کارامبا
در دهههای اخیر، توسعه روزافزون ساختمانهای بلندمرتبه در کلانشهرها به یکی از شاخصهای اصلی گسترش عمودی شهرها بدل شده است. این سازهها نهتنها به دلیل الزامات خاص در طراحی و اجرا از اهمیت ویژهای برخوردارند، بلکه بهعنوان عناصر شاخص در سیمای شهری، نقشی کلیدی در هویتبخشی فضایی ایفا میکنند. از مهمترین چالشهای طراحی ساختمانهای بلند، انتخاب فرمهای معماری است که همزمان بتوانند الزامات زیباییشناسی، بهرهوری سازهای و پایداری در برابر بارهای جانبی نظیر زلزله را تأمین کنند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هندسه پلان طبقات و مقیاس ارتفاعی آنها بر عملکرد سازهای ساختمانهای بلند، با بهرهگیری از روش بهینهسازی الگوریتم ژنتیک در محیط گرسهاپر و افزونه کارامبا انجام شده است. در این راستا، جابجایی جانبی بهعنوان شاخص آسیبپذیری لرزهای و وزن واحد سطح سازه بهعنوان شاخص کارایی سازهای، بهعنوان توابع هدف مورد تحلیل قرار گرفتهاند. با اجرای تحلیل چندهدفه و تعریف متغیرهای هندسی در قالب یک مدل پارامتریک، مجموعهای از فرمهای بهینه تولید شد که بسته به اولویتهای طراحی، میتوانند مبنای تصمیمگیری طراح قرار گیرند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که فرمهای دارای پلان بام ساده (سهضلعی) و مقیاس فشرده در ارتفاع، عملکرد بهتری از منظر لرزهای و وزن دارند. از سوی دیگر، نتایج نشان میدهد که پاسخ نهایی طراحی صرفاً یک جواب قطعی ندارد، بلکه در قالب «مجموعه جوابهای پارتو» طراح میتواند بر اساس معیارهایی چون زیبایی بصری، هماهنگی با اقلیم و بستر پروژه، فرم نهایی را انتخاب نماید. تحلیل نهایی مدلها در محیط پارامتریک گرسهاپر انجام شده و نتایج آن در قالبی قابل تعمیم برای پروژههای مشابه با شرایط متنوع اقلیمی و سازهای قابل بهرهبرداری است.
تاثیر پالتهای رنگی در فضاهای شهری با تاکید بر افزایش حس مکان (نمونه موردی : خیابان فلک الافلاک در شهر خرم آباد)
در جهان امروزی بخشی از علم و مطالعات از جهان پیرامونی توسط عنصر رنگ و اشکال درک میشود. رنگهای متنوع واکنشهای احساسی متفاوتی در انسان رقم میزند. با کمک عنصر رنگ میتوان در ساعتهای مختلف شبانه روز فضاهای متنوع و پویایی را ایجاد کرد. کاربرد درست و به جای رنگها در فضاهای شهراین امکان فراهم میکند که یک الگوی نظام مند و با هویت برای کل شهر تعریف کرد. رنگها میتوانند تعریف کننده فضاهای شهری باشند و به تفکیک هر فضا بپردازند. رنگها برای مردم نقش نشانه و باعث ایجاد وضوح و خوانایی در فضاهای شهر میشوند. در همین راستا استفاده بدون آگاهی از معنا و محتوای رنگها باعث ایجاد تزلزل و ناخوانایی در کیفیت فضاهای شهری میشود که در شهرهای امروزی با این مسئله روبرو هستیم. بررسی تاثیر روانشناسی و زیبایی شناسی عنصر رنگ بر ارتقا حس مکان هدف اصلی این پژوهش است. در استفاده درست و هدفمند از عنصر رنگ میتوان شخصیت تاریخی شهر را حفظ و به نیازهای شهروندان نیز پاسخ داد. در این پژوهش از روش تحقیق " توصیفی – تحلیلی" و شیوه تحقیق " مرور متون و اسناد کتابخانه ای" و همچنین از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده و جمع آوری اطلاعات در بستر مطالعات میدانی بهره گرفته است. با بهره گیری از نرم افزارهای تخصصی رنگ " نرم افزار Color Impact"، ” نرم افزار Color Picker " و "نرم افزار bacslCColor catch" طیف رنگی را استخراج کرده تا به یک پالت رنگی متناسب با هویت شهر و آثار تاریخی دست پیدا کنیم. در این پژوهش تلاش شده است که تا با بیان نقش رنگ در فضاهای شهری و عوامل شکل گیری رنگ در این فضاها به یک پالت رنگی مناسب برای شهر تبیین گردد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در هر فضای شهری نمونههای مناسب در رابطه با کیفیات رنگی موجود میباشد که میتواند الگویی برای طراحیهای جدید در شهر مورد استفاده قرار بگیرد. تهیه پالت رنگی کوششی در جهت استفاده هدفمند و منطقی از عنصر رنگ در فضاهای متنوع شهری است.
بررسی شاخصها و مولفههای کلیدی موثر بر برنامهدهی طرح مسکن ملی
اهداف: با توجه به اهمیت مسکن در توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی شهروندان، تحقیق حاضر به بررسی شاخصها و مولفههای کلیدی طراحی در طرح مسکن ملی ایران پرداخته است.
روششناسی: روش تحقیق شامل سه مرحله اصلی بود. ابتدا، مولفههای کلیدی برنامهریزی مسکن از طریق مطالعه اسنادی و بررسی منابع علمی، اسناد رسمی و تجربیات سایر کشورها شناسایی شد. 6 شاخص دربرگیرنده 30 مولفه شناساییی شد. اعتبارسنج شاخصها با استفاده از روش دلفی و تشکیل پانلی متشکل از ۳۰ متخصص، در دو دور انجام شد. پس از تأیید مولفهها، پرسشنامهای با ۳۰ سؤال در مقیاس لیکرت طراحی شد. روایی پرسشنامه از طریق نظرات خبرگان، تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و شاخصهای AVE و CR تأیید شد. پایایی آن نیز با روش بازآزمایی (ضریب همبستگی 0.85) و آلفای کرونباخ (0.89) سنجیده شد. جامعه آماری شامل متقاضیان مسکن، شهروندان و پژوهشگران بود و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۱۰۰ نفر تعیین شد. در نهایت، دادهها با روش آنتروپی وزندهی شدند.
یافتهها: بر اساس نتایج حاصل از مدل انتروپی، شاخصهای اقتصادی با وزن 177/0 بالاترین اهمیت را داشته و پس از آن مولفههای زیستمحیطی و استانداردهای ساختمانی و معماری هر دو با وزن 169/0 در رتبههای بعدی قرار گرفتند. کمترین وزن نهایی مربوط به "خطوط راهنمای طراحی" با مقدار 148/0 بوده که نشان میدهد در مقایسه با سایر شاخصها، تأثیر کمتری در ارزیابی کلی داشته است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، مهمترین شاخصهای کلیدی در برنامهدهی طرح مسکن ملی ایران، در پنج دسته کلی استانداردهای معماری و ساختمانی، شاخصهای مدیریتی، شاخص های اجتماعی، مؤلفههای اقتصادی، و جنبههای زیستمحیطی طبقهبندی شدند.
ارزیابی و تحلیل تغییرات کاربری اراضی و پیامدهای آن بر کیفیت زیستگاه (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تالار، استان مازندران)
تحولات چشمگیر در کاربری اراضی طی دهههای اخیر، توانایی اکوسیستمها در ارائه خدمات را با چالشهایی جدی مواجه ساخته است؛ از اینرو، ضرورت دارد تأثیر این تغییرات بر خدمات اکوسیستمی به شکلی دقیقتر بررسی شود. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نقشههای کاربری اراضی آینده، ابزار Scenario Generator نرمافزار InVEST را بهکار گرفت تا نقشههای کاربری اراضی گذشته و حال استخراج و تحلیل شود. همچنین با استفاده از ابزار Habitat Quality همان نرمافزار، اثرات تغییر کاربری اراضی بر کیفیت زیستگاهی در حوزه آبخیز تالار واقع در استان مازندران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتههای تحقیق نشان داد که توسعه بیرویه اراضی کشاورزی و کاربریهای مسکونی، بهویژه طی دوره زمانی 2024 تا 2044، به کاهش کیفیت زیستگاهی منجر میشود که این روند، در مناطق شمالی و شرقی محدوده موردمطالعه، آشکارتر است. علاوه بر آن، تخریب سرزمین نیز طی همین دوره زمانی شدت یافته است. نتایج نشان میدهد که فعالیتهای انسانی بهمنظور تأمین رفاه و تغذیه جمعیت فزاینده، موجب جایگزینی عرصههای طبیعی با اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی شده است. این تغییرات، به تخریب زمین و کاهش کیفیت زیستگاههای گیاهی و جانوری منتهی شده و در صورت تداوم روند موجود، احتمال انقراض گونههای بومی منطقه در آینده نزدیک وجود دارد. بنابراین لازم است با مدیریتی اصولی و جامع، اقدام به حفاظت و احیای عرصههای طبیعی بهویژه مناطق جنگلی نمود تا بدینوسیله زمینه بهبود و ارتقای وضعیت این مناطق و همچنین حفاظت از گونههایی که بهطور بومی از این عرصهها بهعنوان زیستگاه استفاده میکنند، فراهم شود.
دربارهی مجله
تجلی هنر در معماری و شهرسازی یک نشریه علمی-پژوهشی میانرشتهای است که به بررسی تقاطع میان بیان هنری و محیط ساختهشده اختصاص دارد. این نشریه بستری بینالمللی برای دانشمندان، معماران، مهندسان شهرسازی، طراحان، هنرمندان و پژوهشگران فراهم میکند تا مطالعات، بینشها و رویکردهای نوآورانه خود را که موجب غنیسازی و توسعه رشتههای معماری و شهرسازی میشود، ارائه دهند. این نشریه به صورت فصلنامه منتشر میشود و هر شماره شامل مقالات، مطالعات موردی، نقدها و مقالات تحلیلی است که به پر کردن شکاف میان نظریههای هنری و کاربردهای عملی در معماری و طراحی میپردازد و به رویکردی یکپارچه در طراحی، کارکرد، زیباییشناسی و تجربه انسانی در فضاهای ساختهشده میپردازد.